آغازی دیگر با نام تو
ساکنان حرم یار که تکرار شدند
من بیچاره بدان جا به ناچار شدم
عارفی کردم و من باز که بیدار شدند
وای بر من که به میل تو بیمار شدم
یکه بر من تاختند و چون نار شدند
حمل عشق تو در جانم و من زار شدم
دوش بر من زدند زخم چنان خار شدند
من که در جوی تو آمدم ، چه بسیار شدم
هر چه دارند ، بیارند که با باد شدند
سپرم بشکست و منم گوشه ای از یار شدم
.... شب شانزدهم امرداد یکهزار و سیصد و نود و سه - برای جانِ جانانم
کلمات کلیدی :